برای آنهایی که وسام الحسن را نمی شناسند همین اندازه کافی است که بدانند ارزش این افسر ارشد امنیتی برای حزب المستقبل و عربستان همانند عماد مغنیه برای حزب الله و ایران بود...در یکی از عملیات های ارتش آزاد علیه مقرهای ارتش سوریه،نیروی دریایی آلمان هدایت عملیات را بر عهده گرفته بود که با قطع اتصال ناو آلمانی با گیرنده های ارتش آزاد توسط ماهواره روسی، این پیام به آلمان ها مخابره شده که ما شما را می بینیم!
عصرایران ؛ علی قادری - یک بار دیگر بیروت و صدای انفجار ، وقتی که اشرفیه به لرزه درآمد و رئیس دایره اطلاعات سازمان امنیت داخلی لبنان را به کام خود کشید.
برای آنهایی که وسام الحسن را نمی شناسند همین اندازه کافی است که بدانند ارزش این افسر ارشد امنیتی برای حزب المستقبل و عربستان همانند عماد مغنیه برای حزب الله و ایران بود با این تفاوت که اگر حاج رضوان(عماد مغنیه) می ماند جایی برای وسام الحسن وجود نداشت!
به این ترتیب ترور "وسام الحسن" بیش از آنکه خسارتی بزرگ برای سازمان امنیت داخلی لبنان باشد ضربه ای بزرگ به پیکر استخبارات عربستان سعودی بود و پیامی روشن به پادشاه: معامله ای بزرگ در راه است و مخالفت قاطع عربستان به حذف او از معادله منجر خواهد شد.
قاتل وسام حسن کیست و با حذف او چه اهدافی را دنبال می کند؟ طبق معمول انگشت اتهام به سمت سوریه نشانه رفت.
هر چند این تفسیر به معنای پاکدستی دستگاه امنیتی سوریه در لبنان نیست و در این کشور، چه دوست سوریه و چه دشمن، در سینه خود یک داغ از ستم سوری ها یادگاری دارند اما واقعیت این است که مقصر دانستن سوریه در این انفجار با هدف سوء استفاده در رقابت های سیاسی، پایین آوردن کلاس اطلاعاتی و امنیتی مقتولی است که اکنون در کنار رفیق حریری خفته است. بازیگر میدانی که به مراتب بیشتر از خیابان های بیروت و طرابلس وسعت داشت ، میدانی که دیگر 14 مارسی ها در آن به شمار نمی آیند.
اینان تلاش کردند که در چند روز گذشته با تکرار "انقلاب کاج" ، معادله سیاسی لبنان را به نفع خویش تغییر دهند و همانگونه که سال ها با عنوان خون خواهی رفیق حریری بر دوش دیگران سوار شدند این بار نیز با نام وسام الحسن همان کنند غافل از این که معادلات 2012 هیچ شباهتی با نامعادلات 2005 ندارد.
اگر در آن زمان که آن ها توانستند به مدد حمایت های غربی و عربی "عمرکرامی" را گریه کنان از سرای حکومتی پایین بکشند، این بار نه تنها هیچ خبری از این حمایت ها نیست بلکه هر دو سوی معادله بزرگ ترجیح می دهند که "میقاتی" بماند.
به همین دلیل، در پاسخ به دوستی که در این چند روز، آخرین اخبار خیابان های پایتخت لبنان را جویا می شد، پیامک دادم: نگران نباشید در بیروت خبری نیست!
خبرها در بیروت، زمانی به پایان رسید که وسام الحسن در اشرفیه به پایان رسید و با کشته شدن وی، جایگاه عربستان در بازی "جنگ بر سر سوریه" تضعیف شد.
در طول بیش از یک سال، سازمان امنیت داخلی لبنان به نیابت از استخبارات عربستان، هدایت کننده سلاح و مسلح به سوریه بود و مناطق استان حمص سوریه ، عرصه جولان سلاح و مسلحینی بود که به مدد پوشش امنیتی که وسام الحسن به عنوان رئیس دایره اطلاعات سازمان امنیت داخلی فراهم می کرد وارد جبهه غربی و جنوبی جنگ با ارتش سوریه می شدند.
محموله های سلاحی که در این مدت از لیبی و دیگر بازارهای سیاه در اسراییل و اروپای شرقی به بندر طرابلس یا بیروت می رسید با هدایت سرتیپ وسام به عکار و بقاع شرقی می رسید تا وارد سوریه شود.
در این میان نقش نیروی دریایی آلمان یعنی همان جایی که وسام الحسن آخرین جلسه عمرش را با اداره امنیت فدرال آلمان برگزار کرد کاملا برجسته بود.
محموله های سلاح از برابر ناوچه های جنگی آلمانی عبور می کرد که در دریای مدیترانه در قالب نیروهای یونیفیل و قطعنامه 1701 شورای امنیت مسئولیت مراقبت از مرزهای دریایی لبنان در برابر ورود سلاح غیرقانونی را بر عهده داشتند.
نیروی دریایی آلمان تا به اندازه ای در بحران سوریه نقش آفرین است که به گزارش شبکه المیادین در یکی از عملیات های ارتش آزاد علیه مقرهای ارتش سوریه، هدایت عملیات را بر عهده گرفته بود که با قطع اتصال ناو آلمانی با گیرنده های ارتش آزاد توسط ماهواره روسی، این پیام به آلمان ها مخابره شده که ما شما را می بینیم!
بر خلاف ترکیه که هزینه های سنگین اقتصادی، امنیتی و سیاسی در بحران سوریه پرداخت کرده و تداوم وضعیت کنونی به شدت به زیان آنکار است، عربستان به هیچ وجه نگرانی های ترکیه را نداشت.
کینه های ریاض از دمشق به اندازه ای پر رنگ بود که حتی اگر این بحران تا ابد نیز تداوم می یافت برای سعودی ها هیچ تفاوتی نمی کرد. به همین دلیل بود که عربستان بر خلاف ترکیه هیچ تمایلی برای ورود به کمیته چهار جانبه حل بحران سوریه از خود نشان نداد چرا که با هل دادن لبنان به این معرکه، ریاض نقش آتش بیار معرکه ای را ایفا می کرد که خود از این آتش به دور بود.
از سوی دیگر عربستان نسبت به تضعیف ترکیه در تنور سوریه نیز چندان بی رغبت نبود چه اینکه آل سعود بخوبی می دانند در پس تحولات عربی، جدال اصلی آنها بر سر رهبری جهان سنی با ترک ها خواهد بود.
در باکو ، نخست وزیر ترکیه که تا چندی پیش سودای خواندن نماز جماعت در مسجد امویان دمشق را داشت و وزیر امورخارجه اش تا مدت ها نسخه یمنی را برای حل بحران سوریه توصیه می کرد در یک عقب نشینی آشکار به احمدی نژاد توضیح داد که چگونه غرب و ایالات متحده آماده معامله بر سر پرونده سوریه است و ترکیه آماده پذیرش دوره انتقالی در سوریه با هدایت بشار اسد است.
به این ترتیب به نظر می رسد طرفین بحران سوریه تلاش دارند با افزایش برگه های خویش وارد معامله شوند. جدال اصلی در حال حاضر دیگر در حلب یا اطراف دمشق نیست. معرکه اصلی در حال حاضر بالا بردن سهام ها برای معامله کردن است.
همانگونه که روسیه، ایران و چین با حمایت هیأت هماهنگی مخالفین نظام سوریه و حفظ تعادل آنها با بشار اسد ، جایگاه خویش را در آن سوی میز تثبیت کردند، غرب و ترکیه نیز تلاش می کنند که شورای ملی سوریه و ارتش آزاد را وارد معادله دوره انتقالی نمایند؛ مساله ای که روسیه، ایران و چین و البته نظام سوریه به هیچ وجه زیر بار آن نخواهند رفت.
دوره انتقالی با هدایت بشار اسد و برگزاری انتخابات پارلمانی و سپس ریاست جمهوری به معنای حذف عربستان از صحنه بازیگران بحران سوریه است و حذف وسام الحسن در بیروت نیز به معنای پایان دادن به نقش نیروهایی است که از سوی عربستان در جبهه غربی و جنوبی سوریه تغذیه می شدند.
این اصلی ترین پیام ترور سرتیپ در بیروت است که مخاطب آن عربستان است. به این ترتیب به همان میزان که نظام سوریه از حذف وسام الحسن منتفع می شود ترکیه نیز برای بالا بردن سهام خویش در پایتخت های اروپایی و واشنگتن در برابر عربستان سود خواهد برد. البته این به معنای دخالت قطعی سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه(میت) در این ترور نیست چه اینکه چنین عملیاتی خارج از توان اطلاعاتی و لجستیکی ترکیه در لبنان است.
کسانی که وسام الحسن را در اشرفیه ترور کردند به دنبال تغییر شرایط بحران سوریه و بهم زدن معادله آن بودند البته نه در آن سویی که نظام سوریه و متحدانش ایستاده اند و نه میان دو سوی مخالف معادله ، بلکه نتیجه اصلی این ترور باز تعریف پارامترها و وزن دهی مجدد آنها در آن سویی از معادله بود که غرب، ترکیه، عربستان و قطر ایستاده اند.
در لبنان خبری نیست حداقل اینکه دیگر خبری ارزشمند نخواهد بود. بیچاره آنهایی که در این چند روز با هجوم مسلح به خیابانهای بیروت و طرابلس تصور می کردند که این پیراهن عثمان نیز شبیه پیراهن قبلی است. دیر یا زود همه خواهند دانست که کشته شدن وسام الحسن در بیروت پایان تاریخ مصرف آنهایی بود که سرشان بی کلاه مانده است، سری که در انتخابات پارلمانی سال آینده این کشور به آرایشگاه خواهد رفت!